منورالذهن

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن، وقتی جماعت خودش هزار رنگ است...

زیارت نامه

امام رضا

بعد از تقریبا یکسال و دو ماه دوباره قسمت شد و آمده ایم پابوس علی بن موسی

بار قبل که با رفقا آمده بودیم زیارت، روز آخر، همان صبح جمعه کذایی بود که وسط رواق امام از بلندگوها شنیدیم که سردار رفت...

محل اسکانمان شده بود ماتم کده و هرکس خبر را می شنید، بی اختیار میزد زیر گریه

بار قبل با داغ سردار از حضرت خداحافظی کردیم و برگشتیم...

و کرونایی که آمد و همه چیز را به هم ریخت و بی توفیقی ما را دوچندان کرد...

اما این روزها که اینجا هستم، دردم چیز دیگری است...

بازار اوضاع خوبی ندارد. مرغ، روغن و... و قاعدتا هرچه ضعیف تر باشی بیشتر زیرپا له میشوی...

خدایا خودت روزی این مردم را برسان به حق امام رضا.

امیدمان به علی بن موسی است. به قلب رئوفش و دست کرمش که از پدر به ارث برده. که پابرهنه های حضرت کسی را جز خودش ندارند...

آقاجان! اگر این مسئولین به امضای کری و تلفن مکرون و پیام مرکل و لبخند بایدن امید بسته اند، خودت به تلافی همه این مظلومان جوری بزن پس کله شان که بلندشدنی پس آن نباشد.


پ.ن: عکسی که بیشتر شبیه خاطره است برایمان. با اینکه صحن ها بازشده، اما دیگر تا مدتها لذت زیارت ضریح را نداریم...


نمیدونم چرا هر کاری میکنم عکس رو فقط به صورت لینک نشون میده...


باید درج تصویر(کنار ادامه مطلب) رو بزنید، بعد لینک رو وارد کنید..

 

ممنونم
درست شد...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به نام خداوند نور و روشنایی

کلبه ای کوچک در میانه جنگلی به وسعت تمام حرفهای نگفته و قصه های شنیده نشده کاشته شده که قرار است روزی از میان شاخه های انبوه درختان، سربرآورد و به آسمان برسد.
((:اندکی کرم ریختن اینجانب+ Erfan طراحی شده توسط Bayan قدرت گرفته از