منورالذهن

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن، وقتی جماعت خودش هزار رنگ است...

صورت مساله

مدتیه به این جمع بندی رسیدم چقد خوبه که برم تو خونه و در رو روی خودم ببندم و پامو از خونه بیرون نذارم. تازگی ها تحملم کم شده. دیگه نمیتونم مث سابق بی تفاوت تو خیابون راه برم. وقتی مادر جوونی که با بچه کوچیک تو بغلش گوشه پیاده رو تو سوز سرما دستفروشی میکنه رو میبینم، وقتی بچه های کوچیکی که تی به دست پشت چراغ قرمز وایستاده رو میبینم، وقتی دختر بچه ی گل فروش و پسربچه فال فروش سر خیابون رو میبینم، وقتی خانم سن دار با آبرویی رو که بیرون مغازه تو پیاده رو نشسته رو میبینم، وقتی مرد میانسال حاجی فیروزی که خودش رو برای چندغاز پول راننده ها به هر در و دیواری میزنه رو میبینم، وقتی....

لازمه بازم ادامه بدم؟

میدونی چیه دوست عزیز، اصلا میخوام صورت مساله رو پاک کنم. کاری کنم که اصلا نبینمشون. بهتر نیست؟

بهتر نیست به جای ساعتها غصه خوردن بی حاصل، خودمو را به ندیدن بزنم؟

از وقتی کرونا شروع شده اعتیاد من هم بیشتر شده. قبلا تو دانشگاه کلی جنب و جوش داشتیم و وقت سر خاروندن هم نداشتیم. حالا که کرونا زد و همه ما رو بیکار کرد، تصمیم گرفتم برای وقت تلف کردن و فکر نکردن به همه چیزهای اعصاب خردکن، با فیلم و سریال و رمان و شعر و نوشتن و... سر خودمو گرم کنم. طوری رگباری فیلم و رمان میخوندم تو این مدت که دارم رکورد میزنم.

هرچند الان بیشتر از خودم بدم میاد. اما چاره ای پیدا نمیکنم. نمیدونم چه کمکی میشه کرد.

میدونی چیه، من همچی بگی نگی یه خورده آرمان گرام. نمیتونم خودمو گول بزنم و با 5 تومن و 10 تومن اصا یه تراول اسکناس دادن سر و ته قضیه رو هم بیارم و یه جوری هم ژست بیام انگار مساله آسیب های اجتماعی رو حل کردم. میدونی چرا؟ چون مث روز روشنه که این پول تو زندگی این آدما هیچ اثری نداره. هیچ اثری.

خسته ام. از دنیای بی رحمی که برا خودمون درست کردیم خسته ام...

نمیدونم تجربه کردی یا نه، ولی بعضی وقتا دوست داری بخابی و دیگه بیدار نشی. اینقد اتفاق برای خرد شدن اعصاب آدم وجود داره که ترجیح میدی بخابی و بخابی...

 

پ.ن: بعید میدونم با این حس تا حالا مواجه نشده باشی. ممنون میشم برام از تصمیمت در مواجهه باهاش بگی.

به نام خداوند نور و روشنایی

کلبه ای کوچک در میانه جنگلی به وسعت تمام حرفهای نگفته و قصه های شنیده نشده کاشته شده که قرار است روزی از میان شاخه های انبوه درختان، سربرآورد و به آسمان برسد.
((:اندکی کرم ریختن اینجانب+ Erfan طراحی شده توسط Bayan قدرت گرفته از