منورالذهن

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن، وقتی جماعت خودش هزار رنگ است...

لطفا با ماسک وارد شوید! اینجا شخصی خودش را قرنطینه کرده

از شما چه پنهان
میخواهم اعترافی کنم
اعتراف به اینکه قلبم مثل شما رقیق نیست
بیخیالِ بیخیالم
نگاهم در حد همان چاردیواری اطرافم است
اما وقتی این پست رو دیدم، دلم لرزید...

انگار داخل خانه ای وسط شهر، پرده ای ضخیم کشیده باشی تا حتی باریکه نوری هم داخل نیاید.
شاید هدفونی در گوش داشته باشی و مدام صدای موسیقی را بالاتر ببری تا حتی ذره ای از هیاهوی آن بیرون به گوشَت نرسد.
این زندگی همه اش تاریکی است، دیگر به نور نیازی نداری که برق شهر و بگیر و نگیرش برایت مهم باشد.
خریدهایت با دکمه ای انجام میشود تا حتی لحظه ای نخواهی از این چاردیواری بیرون بیایی.
به ما چه که همسایه چه حالی دارد.
به ما چه که در شهر چه خبر است.
باید خود را قرنطینه کرد.
قرنطینه از تمام دنیا و درد و بدبختی هایش
تا به درد مردم مبتلا نشویم.
ما دلهامان را قرنطینه کرده ایم. قفسی آهنی قلبمان را احاطه کرده، تا مبادا پربکشد، مبادا پرواز کند. 
تا مبادا با تماس دلها با هم، ویروس درد و زهر تلخ انتظار آلوده مان کند. مگر شما کسی را میشناسید که واکسنی برای این ویروس و پادزهری برای آن زهر تولید کرده باشد؟
پس پروتکل ها را رعایت کنید و قرنطینه خانگی را جدی بگیرید...

یادمه در هفته های اول کرونا، آقای سید مهدی میرباقری در یک مناظره دو جانبه، به احتمالات روابط اجتماعی و فرهنگی دوران پسا کرونا و تغییر فرهنگ عمومی جامعه و سبک زندگی تحمیلی مجازی بر جوامع بشری سخن می گفت و همین شرایط را قابل پیش بینی می دانست و شواهد دقیقی را هم ارائه می داد. و...

من اون موقع خیلی نظریه اش را جدی نمی گرفتم ولی الآن دلم میخواد صحبت هایش را یک بار دیگر گوش کنم.

 

 

 

بحث من سر مقصر و اینا نیست.
مقصر اول و آخر خودمونیم. نه زندگی تحمیلی کرونا.
این اتفاقات و چالش ها، واقعیت زندگی مون رو خیلی واضح میاره جلوی چشممون، البته با سرپوش توجیه
یعنی اون قفس قبلا هم بوده. فقط الان داریم میله های دور خودمون رو می بینیم.
اون دوری از آدما وجود داشته و ما الان تنها کاری که کردیم این بوده که عادی سازیش کردیم. اسمشو گذاشتیم قرنطینه
اسم بیرون رو گذاشتیم محیط کرونا زده. و توجیه پیدا کردیم برا کارای قبلی مون...
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به نام خداوند نور و روشنایی

کلبه ای کوچک در میانه جنگلی به وسعت تمام حرفهای نگفته و قصه های شنیده نشده کاشته شده که قرار است روزی از میان شاخه های انبوه درختان، سربرآورد و به آسمان برسد.
((:اندکی کرم ریختن اینجانب+ Erfan طراحی شده توسط Bayan قدرت گرفته از