منورالذهن

چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن، وقتی جماعت خودش هزار رنگ است...

کی بر این کلبه طوفان زده سر خواهی زد؟

امشب ای ماه به درد دل من تسکینی

آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی


کاهش جان تو من دارم و من می‌دانم

که تو از دوری خورشید چها می‌بینی


تو هم ای بادیه پیمای محبت چون من

سر راحت ننهادی به سر بالینی


#داغ_افغانستان به دلهامان...


وَ بیشتر داغی که نمی تونی درست توضیحش بدی!

در همین حد که نسبت به هم‌سایه هم‌زبان مون حس داشته باشیم و با رنجش، رنج بکشیم به نظرم مقدار زیادی از راه رو رفتیم... 

در کل هضم این قضیه یه خرده سخته. چون عوامل مختلفی درش دخیل اند. مردم افغانستان هیچ وقت رنگ و بوی امنیت و آرامش رو ندیدن. 
یا حکومت شاهنشاهی بوده، یا شوروی حاکم بوده، یا آمریکا و حالا هم طالبان. و در تمام این سالها فقط یکی از اقوام چهارگانه افغانستان حاکم بودن، و همیشه گروه حاکم، قصد نابود کردن فرهنگ و زبان فارسی رو داشته و دشمنی با کشور همسایه که ما باشیم. این بزرگترین ظلم به مردم افغانستان بوده، که همیشه هویت فرهنگی‌اش رو هدف گرفتن... 
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
به نام خداوند نور و روشنایی

کلبه ای کوچک در میانه جنگلی به وسعت تمام حرفهای نگفته و قصه های شنیده نشده کاشته شده که قرار است روزی از میان شاخه های انبوه درختان، سربرآورد و به آسمان برسد.
((:اندکی کرم ریختن اینجانب+ Erfan طراحی شده توسط Bayan قدرت گرفته از